هیرو شیما
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 17 فروردين 1391برچسب:خدا چگونه به وجود آمده است؟, توسط Ayoub |
 

خدا چگونه به وجود آمده است؟
خدا به وجود نیامده; یعنی كسی یا چیزی خدا را به وجود نیآورده و اصلاً طرح سؤال به این شكل اشتباه است مانند آن می‌باشد كه كسی بپرسد: وجود و هستی را چه كسی وجود داده است;
زیرا وجود مساوی با هستی است وهستی همان وجود می باشد, یا مثل این است كه كسی بپرسد: روغن را چه كسی چرب كرده است .
وجود, وجود است و نیازی ندارد كسی وجود را وجود كند یا روغن , ذاتاً چرب است و معنا ندارد روغن را كسی چرب كند. همان طور كه چربی برای روغن و نور برای خورشید و وجود برای وجود, ذاتی است , وجود برای خدا ذاتی است. چیزی كه ذاتی است , علّت نمی خواهد; یعنی درست نیست كسی بگوید چرا روغن چرب است ؟ چه كسی روغن را چرب كرده است ؟ چربی عین روغن است , به طوری كه اگر چربی روغن را از آن بگیریم , دیگر چیزی درظرف باقی نمی ماند. وقتی چربی‌های روغن را از آن جدا كنیم , دیگر روغن تمام می‌شود و وجود ندارد, چون چربی باروغن یكی است .
به عبارت دیگر: دو چیز نداریم كه یكی روغن و دیگری چربی باشد، بلكه چربی عین روغن است.
نه می شود روغن را چرب كرد و نه می شود چربی را از روغن گرفت.
خداوند نیز عین وجود است . وجود عین خدا است . او هستی مطلق است و چیزی نیست كه یك زمان نبوده (وجود نداشته است ) و بعد او را وجود داده باشند. به تعبیر علمی , وجود او ازلی و ابدی است ; یعنی از اوّل بوده و تا آخرخواهد بود. نه كسی می تواند به خدا وجود (هستی ) ببخشد و نه می شود هستی را از او جدا كرد. وجود ذاتی خدا است و چیزی كه ذاتی است , علّت بردار و جدا شدنی نیست . به بعضی چیزها می شود چیز دیگری داد یا از آن گرفت , مثلاًآب را می شود گرم كرد و می شود گرما را از آب گرفت , چون گرما غیر از آب است و آب غیر از گرما. اما هستی و وجود غیر از خدا نیست , تا كسی هستی را به خدا بدهد یا از او بگیرد. خدا به وجود آمدنی نیست و از ازل بوده وبودنش عین ذاتش است .
یعنی در مورد خداوند، دو چیز نیست كه یكی خدا و ماهیت او و دیگری وجود او باشد تا بگوییم چه كسی یا چیزی به این ماهیت وجود، داده است؟
بلكه حقیقت خداوند، عین وجود است؛ وجودی نامتناهی و ازلی و ابدی.
شهید مرتضی مطهری (ره ) می گوید: كسانی كه می گویند "اگر طبق قانون علّیّت و معلولیّت , برای جهان , خدا رااثبات كنیم , برای خدا نیز علّت را باید اثبات كنیم" در بحث خلط می كنند. مضمون قانون نامبرده این نیست كه هرموجودی علّت می خواهد, بلكه این است كه هر حادثه ای علّتی دارد; یعنی چیزی كه (نبود و شد) برای پیدایش وی علتی ضروری است ,(1) ولی خدا حادث و پدیده نیست كه احتیاج به علّت داشته باشد.


.: Weblog Themes By LoxBlog :.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.